هدفهاى حیطه عاطفى در ارتباط با ایجاد و یا تغییر نگرش، طرز فکر، طرز تلقى و یا ارزشها بکار برده مىشود. بنابراین طبیعی است که ارزیابى حصول اینگونه هدفها از هدفهاى دو حیطهٔ دیگر مشکلتر باشد. |
بهمنظور عقیدهمند کردن یک فرد نسبت بهطرز فکر و یا ارزش خاص بایستى پنج مرحلهٔ زیر را یکى پس از دیگرى پشتسر نهاد:
|
مواجه با موضوع |
در این مرحله که اولین گام در راه عقیدهمند کردن افراد بهشمار مىرود، آنان را با موضوع و یا مسئله مورد نظر از طرق مختلف مواجه مىسازد. این کار ممکن است بهطور کتبی، شفاهی، نمایش فیلم، تئاتر و راههاى دیگر انجام پذیرد. بهعنوان مثال، مطرح کردن یک شعر و یا داستان اخلاقى در کتابهاى درسى چنین حالتى را دارا است. |
پاسخ دادن |
در این مرحله، فراگیر نسبت به طرز فکر و ارزش موردنظر از خود عکسالعملهاى مختلف نشان مىدهد. بهعنوان مثال، نهتنها نسبت به بروز رفتار موردنظر از خود بىمیلى و مخالفتى نشان نمىدهد، بلکه ممکن است نوعى خوشنودى و رضایت خاطر نسبت به بروز رفتار نیز در او مشاهده شود. در هر حال، آنچه تذکر آن در اینجا ضرورى است اینست که پس از اجراى مرحلهٔ مواجهه چنانچه پىگیرى تربیتى صورت نگیرد ممکن است فراگیر بسیار دیر به مرحلهٔ پاسخ دادن برسد و یا هرگز نرسد. بنابراین نهتنها تا رسیدن به این مرحله بلکه تا آخرین مرحلهٔ ایجاد تغییر نبایستى کار و کنترل مداوم در این راه را متوقف نمود. |
ارزشگذاری |
در مرحلهٔ ارزشگذاری، ارزش موردنظر ازطرف فراگیر پذیرفته مىشود و سرانجام نسبت به آن نوعى تعهد در او ایجاد مىشود. بنابراین طبیعى است که بروز رفتار موردنظر در این مرحله از مراحل پیش عمیقتر، درونىتر و پایدارتر است. به عنوان مثال، وفاداری به گروههایی که خود در آنها عضویت دارد
سازماندهی |
در این مرحله، فراگیر که در مرحلهٔ قبل به پذیرش ارزش موردنظر پرداخته است آن را در ساخت ارزشى خود، سازماندهى مىکند. بهعبارت دیگر جاى مناسبى را درمیان ارزشهاى قبلى خود براى ارزش جدید دستوپا مىکند. به عنوان مثال، شخص داراى یک قفسه و یا کمد منحصربهفرد است که داراى طبقات مختلفى است. چنانچه از او خواسته شود که او مایملک منقول و کوچک جثهٔ خود را بهترتیب از گرانبهاترین تا کمارزشترین از بالا به پائین در طبقات قفسه قرار دهد، طبیعى است که او مثلاً جواهرات خود را در بالاترین و خودنویس و یا خودکار خود را در پائینترین طبقه قرار خواهد داد. جایگزینى ارزشها در ساخت ارزشى افراد از چنین کیفیتى برخوردار است. |
تبلور شخصیت در این مرحله که آخرین مرحلهٔ ایجاد و یا تغییر نگرش، طرزفکر و ارزش تلقى مىشود، فراگیر بهجایى رسیده است که ارزش موردنظر در رفتار او انعکاس دائمى دارد، در حالى که براى بروز رفتار مراقب و پلیسى موردنیاز نیست. یک دانشجو که به این مرحله رسیده است هرگز در جلسه امتحان دست به تقلب نخواهد زد، خواه مراقبى حضور داشته باشد یا خیر. |
این نکته حائز اهمیت بسیار است که مربیان اولیاء فراگیران نسبت به این امر توجه داشته باشند که انعکاس دائمى ارزشها در رفتارها به خودى خود یا هرگز صورت نمىگیرد و یا با تأخیر بسیار و بهطور اتفاقی. کار تعلیم و تربیت رسمى کار اتفاق و تردید نیست بلکه کارى است برنامهریزى شده و مدوّن که مىتوان روى آن حساب کرد. آنان مىتوانند با عبور دادن فراگیران از مراحل پنجگانه فوق فراگیران را در امور عاطفى به مرحلهٔ تبلور شخصیت برسانند. |