نمونه واقعه نگاری

نمونه واقعه نگاری

پس از آنکه کلاس شروع شد ، زهرا از آموزگار سوال کرد که آیا می تواند شعری را برای کلاس بخواند ، شعری که خودش سروده بود. آموزگار از او خواست تا شعرش را بخواند . او شعرش را با صدای آرام خواند مرتب به روی کاغذ نگاه می کرد ، پای راستش را به جلو و عقب تکان می داد . وقتی که زهرا شعر خواندنش را تمام کرد ، سعیده از ردیف آخر کلاس گفت : که من صدایت را خوب نشنیدم . ممکن است یک بار دیگر آن را با صدای بلند بخوانی؟ و زهرا در پاسخ گفت : نه و در جای خود نشست .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.